روز تولد تو
سلام دختر کوچولو خدا همیشه در سه شنبه غروبها ، منو با اتفاق های سرنوشت ساز زندگیم ، غافل گیر میکنه . چه سه شنبه هایی که گذشت و مسیر زندگی منو تغییر داد و این بار داستان سه شنبه ای که تو به دنیا اومدی . آره دخترم ... تو به دنیا رسیدی و من در چشم به هم زدنی مادر شدم. تو در روز خوشبختی به دنیا رسیدی و من میدونم این خوشبختی تا ابد ادامه خواهد داشت. پس مادر شدن این حسیه ! چه احساس غریب و آشناییه ... انگار از ازل مادر بودم ولی نمی دونستم و یکباره با تولد تو ، همه چیز در من تغییر کرد ، حس مادر بودن ، مثل خون در رگهای من جاری شد و من سبز شدم . چقدر ناگهانی تصمیم گرفتی که بیای دخترم...
نویسنده :
مامان تو
12:31